عشق
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۴۲ ق.ظ
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این درد آشنا دیوانه است
می روم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتر از من میشوی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخورد های سرد را
می رسد روزی که بی من سر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی....